کودکی که لنگه کفشش را دریا از او گرفته بود روی ساحل نوشت
دریا دزد کفشهای من
مردی که ازدریا ماهی گرفته بود، روی ماسه ها نوشت
دریا سخاوتمندترین سفره هستی
موج آمد و جملات را با خود شست.....؛
تنها برای من این پیام را گذاشت:
برداشتهای دیگران در مورد خودت را، در وسعت خویش حل کن تادریا باشی