توجه به هنر کودکان
- دوشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۴ ب.ظ
دستهای او ابتدا حرکتی آزاد و غیر ارادی دارند، ناگهان در میان خطوط نقطهها شکل مییابد، مار، خانه، خورشید و صورت انسان. شادی اکتشاف، انگیزه تازهای میشود برای کوشش مجدد و موفقیت، او را به هیجان میآورد. حال اوست که خطها و رنگها را در اختیار دارد و دلشاد از قدرتی که یافته است به آفرینش میپردازد. کودک بزرگ میشود و پیش میرود، هر روز نکته تازهای از آنچه دیده است بر صفحه کاغذ میآورد. در خمیر شکل میدهد و در قطعات میبرد. این درختی است پرشکوفه، این خانه آرزوها است. خورشید همه جا میتابد. گلها و درختها هزارگونه میشوند. برای او روِیاها و تخیلات انتهایی ندارند و همانند افسانهها، در هنر همه چیز امکانپذیر است و بالاتر از همه، آفرینش زیبایی است که برایش لذتبخش است. در ۹ و ۱۰ سالگی، اندکاندک، واقعیتها و شکل ظاهری اشیاء، تجربیات تازهای میشوند. آفرینش از راه اندیشیدن و تخیل، جای خود را به بازسازی طبیعت میدهد، رنگها و شکلها، هاله افسانهای خود را از دست داده و نموداری از واقعیتها میشود. هر چیز ابعاد ظاهری خود را مییابد. دیگر درخت نمیتواند سر به خورشید بساید و انسان نمیتواند ابعادی بزرگتر از خانه داشته باشد. نوجوان با دقت بیشتر رنگها و شکلها را انتخاب میکند و با جرا‡ت و شهامت سعی دارد هر دو را در اختیار خود بگیرد. انسانها، زندگی، عواطف و حالات دیگران را در کارهای هنری خود منعکس میکند. آثار او برخوردی از کندوکاو در درون و باز یافتن آن در چهره دیگران است. ● آموزش هنر در دوران کودکی این تنها بدین مفهوم است: حفظ آزادی برای طی مسیر طبیعی تکامل. هرگونه دخالتی در کار هنری کودکان، هرگونه راهنمایی، هرگونه دادن مدل یا تعلیم سبک خاص، یا القای سلیقه و دید ویژه، سیر طبیعی تکامل هنر را برهم میریزد. قدرت خلاقه را از بین میبرد. ارزش و مفهوم کار هنری کودکان را دگرگون و بلکه ویران میسازد و استعداد هنری را در نطفه از بین میبرد. فرق آثار هنری و صنعتی در این است که در هنر، هر اثر شخصیت خاص خود را دارد ولی آثار صنعتی همه یکسانند. وقتی آثار کودکان ارزش هنری مییابد که شخصیت، اندیشه، احساس و دریافت و سبک کار واقعی آنان در آن منعکس باشد. مهارت فنی در خط و سایه و شکلسازی و به کار بردن رنگ کاملاً جنبه فرعی دارد و هدف نیست. ● حفظ آزادی برای طی مسیر تکامل این بدان معنی نیست که کودک به حال خود رها شود و آزادانه در هر زمینهای کار کند. هنرآموز با ایجاد محیط و حالت مناسب برای کار، آماده ساختن فکری و روانی کودک یا نوجوان، گسترش دید و تجربه او از راه گردشها، قصهگویی، دادن زمینههای تخیل، یاد دادن طرز استفاده از انواع ابزار کار هنری، وسایل و فنون، آشنا کردن کودک یا نوجوان به رشتههای مختلف هنرهای تجسمی، نقاشی، شکلسازی، حکاکی، سرامیک و ... و تهیه وسایل و امکان آفرینش در همه رشتهها برای او، استفاده از موسیقی برای برانگیختن قدرت تخیل، کار فراوان دارد. هدایت و تشویق او در جهت به کار بردن حداکثر قدرت خلاقه، پایان و تکمیل کار است. هنرمند باید از کار خود راضی باشد. کودک و نوجوان از این قاعده مستثنی نیستند. هنرآموز با به نمایش گذاشتن آثار کودکان و نوجوانان به طور مداوم و گاه به صورت وسیعتر آنها را به نقد کارهای خود مینشاند ولی خود مستقیماً اظهارنظر نمیکند. گاه آنها را به کار دستهجمعی تشویق میکند تا بدون از دست دادن سبک خاص خود به آفرینش جمعی بپردازند. هنرآموز واقعی و موفق هم هنرشناسی است قوی، هم کودکشناسی است که از جان و دل به دنیای آنان راه یافته است و هم مربی است دقیق که با شور و شوق با آنها کار میکند ولی هرگز تواضع خود را از دست نمیدهد و میتواند به آثار هنری کودکان آن طور بنگرد که باید نگریست. اگر بیننده با آثار بزرگترها آشنا باشد، میداند که نگرش به آثار هنری بزرگسالان، در اصل اختلافی با نگرش کودکان یا نوجوانان ندارد. اگر با اثر هنرمند به دنیای درون و حالات و افکار او راه یافته، دریافت تازه و دقیقتری از دنیای اطراف خود مییابیم و به نکاتی پی میبریم که بدان توجه نداشتهایم، با اثر کودک با دنیای درون او و حالات و افکار او آشنا میشویم. کودکی مرحلهای از زندگی، با اندیشهها، دریافتها و محسوسات خاص خود که اگر مهمتر نباشد کماهمیت از مراحل دیگر نیست. به شکلها، به رنگها، به ترکیبها و به اندیشه و احساسی که آن را آفریده است توجه کنید. سیر تکامل آن را در آثار کودکان مختلف بینید، خواهید دید شادی و شور زندگی و آفرینش چگونه از تمام آنها باز میتابد. شادی و شور و اطمینانی که در ما اثر میکند، ما را به فکر میاندازد و مسئولیتهایمان را در قبال نسل جوان از دیدگاه تازهای در مقابلمان قرار میدهد. منبع : روزنامه اطلاعات