نگاهی به تاریخچه ی آموزش پیش ازدبستان درجهان
- پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۴۷ ب.ظ
باغ فروبل به شکل یک حرکت فرهنگی به تدریج توسعه یافت و کودکستان های متعددی در نقاط مختلف آلمان تاسیس شد . با گسترش آموزش کودکستانی نیاز به تربیت مربیان کودک محسوس بود. طولی نکشید که موسسات تربیت مربی عده ای از زنان جوان آلمانی را به عنوان دانشجو فرا خواند ند . البته ابتدا مربیان از میان مردان انتخاب می شدند . بعدها فروبل پس از ازدواج ، با استخدام مربیان زن برای آموزش در کودکستان ها موافقت کرد .
همراه با سیل مهاجرت آلمان ها به امریکا در اواسط قرن نوزدهم بسیاری از زنان آلمانی که دوره ی تربیت کودک را دیده بودند ، به آن کشور رفتند . بسیاری از این زنان که خواهان به کارگیری اصول باغ کودکان فروبل در تربیت فرزندان خود بودند ، اقدام به تاسیس کودکستان در خانه ی خود کردند .
خانم کارل شورتس که دوره ی مربی کودک را در آلمان گذرانده بود ، از فرزندان بستگانش دعوت کرد تا به خانه ی او بیایند و همراه با کودکان او آموزش ببینند . بدین ترتیب اولین کودکستان آمریکایی در سال 1855 در شهر واترتون ایالت ویسکانسین تاسیس شد .
در دهه های 1850 و 1860 کودکستان های دیگری در خانه ی زنان آلمانی – آمریکایی و یا در موسسات آلمانی – آمریکایی در نقاط مختلف آمریکا شروع به کار کردند .
خانم الیزابت پی بادی در خلال مطالعات و نیز تماس با خانم کارل شورتس ، به آموزش کودکستانی علاقه مند شد . او در سال 1860 اولین کوکستان به زبان انگلیسی را در بوستون تاسیس کرد .
فلسفه ی فروبل باتعالی گرایی حاکم بر نواحی شمال شرق امریکا ، که حرکتی فلسفی و حمایتی معنوی از برنامه های کودکستانی آمریکا محسوب می شد ، سازگاری داشت . گرچه تا سال 1873 کودکستان ها ضمیمه ی مدارس دولتی سن لوئی شدند ، اما دولتی شودن آموزش کودکستان حداقل تا بیش از 20 سال بعد عملی نگشت .
طی این مدت اتحادیه های مختلف ، کانون های مادران و انجمن های خیریه اقدام به تاسیس کودکستان در بسیاری از شهرها می کردند .
در اوایل کار ایجــاد کودکستــان ها بــویــژه برای کودکان بی بضاعت سـودمند به نظر می رسید. با افزایش سریع مراکز شهری و مهاجرت اروپائیان به امریکا و گسترش محله های فقیر نشین و پر جمعیت ، کودکستان ها ی خیریه در بسیاری از نقاط تاسیس شد . بحث در مورد حمایت از آموزش کودکستانی برای کودکان بی بضاعت آغاز گردید که به بحث عصر حاضر در دفاع از برنامه ی «آغاز مطلوب» بی شباهت نبود .
با آغاز قرن بیستم نوعی دگرگونی در آموزش کودکستانی آمریکا پدید آمد . متخصصان تعلیم و تربیت به این نتیجه رسیدند که فروبل اصول خاص تعلیم و تربیت کودکان را کشف کرده است . اصولی که در همه ی زمان ها به همه ی کودکان مربوط می شود . گروهی از مربیان آزادی خواه در یافتند که فلسفه ی آموزشی فروبل خود بسیار پر معنی تر از روش های خاصی است که از آن فلسفه نشات می گیرد .
این نهضت در آن زمان از طریق مطالعه و مشاهده ی کودک ضابطه ای تجربی بر شناخت دوران کودکی می نهاد و حرکتی پیشرو در تعلیم و تربیت به شمار می آمد که بر آزادی فعالیت کودکان در کلاس تاکید داشت .
اصلاح آموزش کودکستانی طی دهه های 1920 و 1930 ادامه یافت و به ایجاد کودکستان های مدرن آمریکایی منجر شد . از دهه 1920 تاکنون عوامل بسیاری در گسترش آموزش کودکستانی دخالت داشته اند .
ایجاد مهد کودک و توسعه ی فرهنگی آن جدا از کودکستان ها صورت گرفت . راشل و مارگارت مک میلان باتجربه ای که از کلینیک های در مانی انگلستان در مورد کودکان بی بضاعت کسب کرده بودند ، مهد کودک را مکانی برای پیش گیری بیماری های فکری و جسمی کودکان می دانستند . این نوع بیماری ها در محلات کثیف و پر جمعیت شهر بسیار شایع بود. فلسفه اصلی آموزش و پرورش در مهد کودک بر پایه ی مراقبت غذایی و پرورشی استوار شد .
این گونه تصور می شود که مراقبت غذایی و پرورشی به تمام جنبه های انسانی کودک از جمله جنبه های اجتماعی ، جسمانی ، احساسی و فکری توجه دارد .
شست و شو دادن کودک ، پوشاندن لباس تمیز ، استراحت دادن ، از جمله مسئولیت های مهدهای کودک اولیه بود و به موازات انجام همه ی این امور به کودکان آموزش نیز داده می شد .
مهدهای کودک اولیه با ساختمان های یک طبقه در محله های پایین شهر لندن تاسیس شدند . ریشه ی اجتماعی برنامه ی آموزشی خواهران و مک میلان بیش از ریشه ی مذهبی آن بود. کودکان آنچه را قابل مشاهده بود ، بیش از آنچه سمبلیک به شمار می آمد ، می آموختند. (اسپادک، 1380 )
سگن بیشتر از فروبل در تحلیل های آموزشی خود خواهران مک میلان را تحت تاثیر قرار داد . این معلم علوم تربیتی و پزشک فرانسوی در زمینه ی بهبود وضع آموزش حسی کودکان عقب مانده فعالیت های بسیاری انجام داده بود . تاثیر کار او در برنامه های جاری کودکان استثنایی و نیز در روش مونته سوری مشهود است .
برنامه ی مهد کودک برای کودکان سه و چهار ساله شامل فرا گیری مهارت های مراقبت از خود (نظیر شست و شو ، بستن بند کفش ، و ... ) و انجام مسولیت هایی از قبیل مراقبت از گیاهان و نگهداری حیوانات یا نظافت مدرسه بود .
علاوه بر این ها فعالیت های خاص دیگری برای پرورش حواس از قبیل موسیقی و رقص ، آموزش زبان و یادگیری شکل و رنگ رایج بود . فعالیت هایی در مورد یادگیری خواندن و نوشتن و نیز حساب و علوم توسط مارگارت مک میلان توصیه می شود .
اما گریس آون ، یکی دیگر از پیشگامان ایجاد مهد کودک ، به گنجاندن سه درس اصلی و دروس هدفدار در برنامه ریزی اعتراض می کرد . برنامه های آموزشی با فعالیت های آزاد ، بازی ، و سرگرمی همراه بود و در کنار آن کودکان را آزاد می گذاشتند تا اشیایی بسازند و با آب و ماسه و سایر وسایل سرگرم شوند .
کار خواهرن مک میلان آن چنان موفقعیت آمیز بود که در سال 1918 با تصویب قانون فیشر بر آن مهر تائید رسمی زده شد . این قانون به نظام های آموزشگاهی محلی اجازه ی تاسیس مهد کودک در سراسر انگلستان را می داد . متاسفانه بودجه ی مور دنیاز بری استقرار این نوع برنامه ها کافی نبود از این رو گسترش امکانات آموزشی مهدهای کودک بصورت کند انجام می شد و امروز هم چنین است .
حدود سال 1920 عده ای از مربیانی که با مارگارت مک میلان و گریس آون کار کرده بودند، برای ارائه ی نمونه ای از مهدهای کودک انگلیسی به آمریکا سفر کردند . مهدهای کودک در کالج تربیت معلم دانشگاه کلمبیا ، آموزشگاه فن مادری و خانه داری مریل پالمر و چندین موسسه دیگری در آمریکا آغاز بکار کرد . بسیاری از این مهدهای کودک از کودکان زیر سه سال ثبت نام می کردند . در حالیکه امروزه کودکان سه ساله و بالاتر پذیرفته می شوند . (اسپادک، 1380 )
به موازات توسعه ی مهدهای کودک در انگلستان موسسه ی مشابه دیگری نیـز به نـام خانه ی کودکان در ایتالیا ایجاد شد . دکتر ماریا مونته سوری بنیانگزار این موسسه جدید آموزشی، تلاش می کرد تا همانند مک میلان ، که قبل از وی تشریفات خشک مدارس ابتدایی انگلستان را کنار گذاشته بود، از آموزش سنتی ایتالیا جدا شود .
هر چند روش آموزشی مونته سوری جدا از روش آموزش کودکستانی و آموزش در مهدهای کودک به وجود آمد ، ولی شباهت های جالب توجه در بین سیستم این نهاد ها و نیز در نظرات مشترک و مشهود آن ها بخصوص در مراحل اولیه به چشم می خورد.
دکتر مونته سوری در آغاز کار یک پزشک بود و با کودکان عقب مانده سرو کار داشت . وی در حالی که تحت تاثیر کار مربیان کودکان عقب مانده ، یعنی افرادی چون سگن قرار گرفته بود، بکار گیری و اصلاح بعضی از روش ها ووسایل آموزشی آنان را آغاز کرد.
بعد از مدت کوتاهی از کار با کودکان عقب مانده دست کشید و به ایجاد برنامه ای برای آموزش کودکان طبیعی محله های فقیر نشین پرداخت . مهدهای کودک و مدارس مونته سوری اصولاً از نظر انتخاب جمعیت تحت پوشش و روش های پایه ای شبیه هم بودند . هر دو نهاد با کودکان بی بضاعت سرو کار داشتند و هردو متاثر از کار سگن بودند و هردو آموزش حسی را بعنوان پیشرفتی مهم در آموزش کودکان تلقی می کردند . اما مهد های کودک انگلیسی نهادی گستر ده تر محسوب می شدند . آن ها مسئولیت هایی را در رابطه با جنبه های رشد و کار با والدین بر عهده می گرفتند که در سیستم مونته سوری کمتر به آن ها پرداخته می شد .
رها شدن از یک رشته عقاید جزم و خشک به مربیان مهدهای کودک این اجازه را دارد تا برنامه هایشان را هر چه کامل تر و قابل انعطاف تر کنند و از دانش نوینی که در اختیار داشتند بهر جویند، چه این دانش پاسخگوی خواسته های جدید اجتماعی بود .
اما باید گفت روش مونته سوری بر محتوا و روش مهد های کودک تاثیر عمیق داشت . بحث پیرامون فلسفه ی مونته سوری نیز شباهت های جالبی را که بین فلسفه ی وی و افکار آموزشی فروبل وجود دارد ، نشان می دهد . مونته سوری رشد کودک خردسال را یک فرایندشکوفایی،یعنی همان مفهومی می دانست که درنوشته های فروبل منعکس است.
اونیز چون فروبل تعلیم وتربیت رافعالیتی خودبه خودی می دانست . علاوه برآن عقایدی درباره انضباط شخصی ، استقلال وخــود فرمـــانی درنظرات آموزشی هردو بـه چشم می خورد. تاکید مونته سوری برآموزش حسی رامی توان ازتفاوت های مهم این دوفلسفه دانست.درفلسفه فروبل به این مسائل اهمیت زیادی داده نمی شدواوبیشتربه آموزش سمبلیک وشناخت دوره های حساس آموزش دررشدکودک اهمیت می داد.(همان منبع)
آموزش مونته سوری نظرافرادبسیاری راکه بارفاه کودکان سروکارداشتندبه خودجلب کرد.این حرکت ابتدادرایتالیاوسپس درسراسرجهان گسترش یافت.مدارس مونته سوری دردهه 1920 درچندین نقطه ازآمریکاتاسیس شد.درحالی که دردهه های1930 و1940 مدارس مونته سوری دراروپاباکیفیت مطلوب ایجادمی شدند،درهمین زمان بسیاری ازمدارس مونته سوری آمریکا باتعطیل شدن بعضی،یاحذف اصول آموزشی مربوطه،ازبین رفتندویابه شکل مهدهای کودک دیگردرآمدند.
درآغازدهه 1960 می توان فعالیت های مجددی رادرزمینه ی آموزش مونته سوری درایالات متحده مشاهده کرد. بار دیگرحرکتی به سمت مدارس مونته سوری آغازگردید ودربسیاری ازنقاط، مدارس مونته سوری برای کودکان و نیز برنامه هایی تربیتی برای معلمان برپا شد در دیدار از بعضی از این نقاط می توان فعالیت های گسترده بسیاری رامشاهده کردکه منسوب به آموزش مونته سوری می باشند .
بعضی ازاین مدارس به طورکامل یک رشته فعالیت هایی رادنبال می کنندکه مونته سوری درنوشته های اولیه اش آن ها رابه رشته ی تحریردرآورده است.بعضی دیگردست به اصلاحاتی دراین فعالیت ها می زنندیافعالیت هایی ازسایرمهدهای کودک رابه برنامه خودمی افزایند.کوشش های مرتبط باساختن اشیا باقطعات مختلف وبازی های نمایشی رامی توان ازاین گونه به حساب آورد.
احیای روش مونته سوری تاثیرخودرابراندیشه ی دائم درباره ی فعالیت های آموزشی خردسالان بخشیده واخیراَاین روش باردیگربرای تربیت کودکان خانواده های بی بضاعت پیشنهادشده است.
خصوصیات برجسته ی آموزش دردوران اولیه ی کودکی درامریکا این است که این آموزش دارای ماهیتی گزینشی وگلچین شده می باشد.این نظرکه نمی بایست روش هاونظریه های جدیدیابیگانه را ردکرد وحداقل می بایست تاحدودی آن هاراپذیرفت ،موردقبول مربیان آمریکایی ونیزعامه مردم بوده است که این مربیان درقبال آن ها مسئول بوده اند.امابه ندرت دیده شده است که شکل خاصی ازآموزش دوران اولیه ی کودکی دست نخورده وبکرمانده است. اغلب درنتیجه برخوردهای متقابل ایدئولوژی های متضادونیزشیوه های عملی بسیاری ازمربیان آمریکایی یک شکل آمریکایی خاص درآموزش دوران اولیه ی کودکی بوجودآمده است.
این آموزش درعین سازگاری واستواری،انعطاف پذیرنیزهست وعلاوه برآن که بهترین وجوه نظرات فروبل،مونته سوری،مک میلان ودیگرنظریه پردازان اروپایی راازآن ها گرفته است، نظریه ها، فنون ومهارت های آمریکایی رانیزدرخودجای داده است .به عبارت دیگرظهورآموزش دوران اولیه ی کودکی نه تنها ازمربیان اروپایی فوق الذکر،بلکه ازافرادآمریکایی مانندجان دیویی،هیل وپرات ونیزگروهی دیگرتاثیرپذیرفته است.
امروزه بسیاری ازمتخصصان علوم تربیتی،کودکستان هاومهدهای کودک رادوره ی پیش دبستانی می دانند.اهدافی که برمهدهای کودک وکودکستان ها مترتب است ،درست همان اهدافی است که درهمه ی دوره های تحصیلی آموزشگاهی وجوددارد.تفاوت های موجوددرچنین مراحل ابتدایی تراغلب ازتفاوت های تدریجی ورشدافـرادتحت آمـوزش آن ها نـاشی می شـودوبه تفـاوت های فلسفی یا تفـاوت اهـداف ارتباطی ندارد. درحال حاضربایدشکل ومحتوای دوران اولیه ی کودکی بسته به این امرباشدکه ماچه تعریفی ازاهداف مدارس ارائه می دهیم وچه تصوری ازتحصیل دانش درذهنمان داریم.(اسپادک،1380 )
منابع :
1. اسپادک ، برنارد ؛ آموزش در دوران کودکی ، ترجمه ی محمد حسین نظری نژاد ، انتشارات آستان قدس ، مشهد ؛ 1380
2.مایر ، فرد ریک ؛ تاریخ اندیشه های تربیتی ، ترجمه ی علی اصغر فیاض ، انتشارات سمت، تهران ؛ 1374
3.مفیدی ، فرخنده ؛ آموزش و پرورش پیش دبستانی ، انتشارات دانشگاه پیام نور ، تهران ؛ 1381