تحلیل نقاشی کودکان
- شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۲۶ ب.ظ
مقدمه
نقاشی یک فعالیت شخصی است که از دیدگاههای متفاوت می توان به تجزیه و تحلیل آن پرداخت. تفسیر نقاشی کاری بسیار ظریف، تخصصی و تجربی است. کودک باید خودش آزادانه موضوع نقاشی را اتنخاب کند و در مورد تصاویر کشیده شده برای شما حرف بزند. همچنین در تفسیر نقاشی سن کودک و رنگهای به کار رفته و... از اهمیت برخوردار است. از موضوعاتی که در نقاشی کودکان دیده می شود می توان به آدم، خانه، درخت، خورشید، ماه، حیوانات و خانواده اشاره کرد.
نقاشی و شخصیت کودکان
روانشناسان به طرق مختلف درباره کودکان تحقیق کرده اند که یکی از مهمترین آنها تجزیه و تحلیل نقاشی های کودکان است. نقاشی، کودک را در مراحلی که حواث اطراف خود را دسته بندی و عرضه می کند و روند تکامل یافته ای را از زمان خط خطی کردن ساده تا زمانی که خطوط معنی دار و مبتنی بر قوانین پرسپکتیو و شالوده منطقی را رسم می کند می توان چیزی شبیه خواب و رویا معنی کرد. نقاشی مانند خواب و رویا به کودک فرصت می دهد اطلاعات و اعمالی را که از دنیای بیرون کسب می کند از هم جدا و سپس آنها را دوباره تنظیم کند.
در نقاشی همانند خواب و رویا کودک خود را از ممنوعیت ها رها کرده در حالی ناخودآگاهانه درباره مسائل، کشفیات و مشکلات و دلهره هایش صحبت می کند. به همین دلیل اگر آموزش نقاشی را بر پایه تصحیح نقاشی قرار دهیم در آن به کودکان از سنین پایین کمترین کپی و تقلید کردن از مدل را بیاموزیم مرتکب اشتباه شده ایم. در نقاشی کودک خطی که بر تصویر صورت برادر کشیده است یا حذف شدن، به کارگیری رنگ خاص، از میان بردن یا بیش از حد بزرگ جلوه دادن بعضی حوادث، همگی حکایت از نشانه ها و علائمی می کند که دارای معانی روشن هستند و بزرگسالان با کمی شناخت و دقت قادر به مشاهده و تعبیر آن می شود.
نقاشی کودکان
کودک یک ساله مداد را در دست می گیرد ولی به سهولت نمی تواند روی کاغذ خط بکشد.مداد را روی کاغذ می کوبد و سرانجام کاغذ را پاره می کند(کرانی و مارتین می گویند: « توانایی ترسیم خطهای افقی قبل از خطهای عمودی ظاهر می شود ).
-کودک 18 تا 20 ماهه موفق به کشیدن خط می شود.
- در 2 سالگی خطهای دایره ای یا زاویه دار ظاهر می شود.
- در 2 سال و نیمی به علت افزایش قدرت عضلات، وقتی خطی را رسم می کند با چشم مراقب است که خط از محدوده تعیین شده خارج نشود.
- در 3 سالگی فقط لذت بردن از حرکت یا فشار مداد روی کاغذ نیست، بلکه مایل است احساسات درونی خود را که در ارتباط با تجربه های زندگی کوتاه است را بیان کند. در 3 سالگی خطهای عمودی را بیشتر از افقی رسم می کند. خط عمودی بیانگر اظهار وجود کودک است و توسعه آن نشان می دهد کودک از وجودش آگاه است. در اواخر 3 سالگی شروع به کشیدن اشکالی شبیه خانه یا خورشید می کند.
- در 4 سالگی خط نگاری های او جمع می شود و حتی برای بزرگسالان نیز معنا پیدا می کند.
- در 5 تا 6 سالگی امکان دستیابی کودک به درک حروف الفبا یا نوشتن که بیشتر از رسم و نقاشی جنبه آموزشی دارد، فراهم می شود.
رنگها
بین نقش رنگ و زندگی عاطفی کودک با در نظر گرفتن دوران تکاملی او یک حالت متوازی است.
- 3 تا 6 سالگی کودک بیشتر تحت تأثیر فشارهای درونی است، بنابراین علاقه وافری به استفاده از رنگ دارد و آن را مقدم بر شکل ظاهری می داند ولی به تدریج که سن او بالا می رود از وابستگی اش به رنگ کم می شود و علاقه او به تقدم شکل بر رنگ فزونی می یابد.
- هر قدر کودک کوچکتر باشد رنگ های زنده تر را به کار می برد. در کودکستان کودکان ترجیح می دهند رنگ های گرم و تند استفاده کنند و فقط کودکانی که در خانه تحت نظارت شدید هستند رنگ های سرد را انتخاب می کنند که علت اصلی به مشکلات عاطفی و روانی مربوط می شود.
- فقدان رنگ در تمام یا قسمتی از نقاشی نشانگر خلاء عاطفی و گاهی دلیل بر گرایش های ضد اجتماعی است.
- کودکان سازگار در نقاشی هایشان به طور متوسط از 5 رنگ مختلف استفاده می کنند.
- کودکان گوشه گیر یا آنها که ارتباط با دنیای خارج را دوست ندارن از یک یا دو رنگ بیشتر استفاده نمی کنند.
- علاقه واقعی کودک به رنگ زمانی شروع می شود که او سعی در کشیدن شکلهایی می کند. این مرحله تا 7 یا 8 سالگی به درازا می کشد. کودک برای استاده از رنگ ها فقط تحت تأثیر احساسات خود قرار دارد. مثلا ممکن است چمن را بنفش بکشد چون هم می خواهد چمن را نشان دهد و هم از رنگ بنفش خوشش می آید.کودک در حین بزرگ شدن به تدریج ارتبازط میان اشیا و رنگ حقیقی آنها را درک می کند، ولی بدو امر این موضوع فقط در مورد چیزهایی است که برایش ارزش عاطفی دارند؛ مثلا اگر مادرش موهای بور داشته باشد هر زنی را که می کشد موهایش را بور می کند زیرا این رنگ برایش انباشته از نیروی عاطفی است.
نماد رنگها
رنگ ها تحت تأثیر عوامل جسمی و روانی و در فرهنگ های مختلف دارای معانی خاصی است. در قبایل موزامبیک رنگ سیاه رنگ خوشی و شادی و قرمز تقریباً در همه جا معنای قدرت را القا می کند, زیرا با خون که به معنای زندگی است هم رنگ است.
در مذهب اهالی تبت و مردم مسیحی نماد عفت و پاکی زنانه، رنگ آبی است که نشانه صلح نیز هست. در کابوکی ژاپن رنگ قرمز نشانگر شیطان و ابلیس، رنگ سفید و طلایی مخصوص رهبانیت الهی است. رنگ زرد نشان دهنده شادمانی است، رنگ آبی نشانگر ترس و غم و رنگ سبز نشانگر بوالهوسی است.
از نظر روانی 2 گروه رنگ های گرم ( قرمز، زرد و نارنجی ) و رنگ های سرد ( سبز، آبی و بنفش ) با هم تفاوت عمیق دارند. رنگ های گرم تحریک کننده، سبب فعالیت و جنب و جوش، الهام دهنده روشنی و شادی زندگی و مولد حرکت هستند. در حالی که رنگ های سرد حالت های انفعالی، سکون، بی حرکتی و تلقین کننده غم و اندوه هستند. رنگ های خنثی ( خاکستری ) مبین درونگری، استدلال، خودمختاری و حمله وری و تمایل به آغشته سازی است.
رنگهای سرخ در ابتدا مورد توجه کودکان خردسال است. بعد ها مبین فعالیت های غیر دوستانه و پرخاشخویی می شود.
آنها که قواعد و قوانین را به درستی قبول ندارند ولی می کوشند تا خود را با آن منطبق کنند و دیگر آنها که از نظر رشد و تکامل به مرحله درک قوانین و قواعد اجتماعی رسیده اند و می کوشند در عمل آنها را به کار برند, از آبی استفاده می کنند.
رنگ سیاه منع، ترس، تشویق، وسواس و اضطراب است. رنگ نارنجی آرامش و خوشی را به یاد می آورد.
رنگ سبز گویای عکس العمل علیه نظام های خشک و طاقت فرساست. رنگ بنفش تمایلات درهم و برهم و نامتجانس را نشان می دهد.
خطوط در نقاشی کودک
خطوط نازک و هماهنگ در نقاشی کودک نشان دهنده ی سازگاری کودک است.
خطوط کوچک وفشرده نشانه ی ناراحتی درونی کودک است.
خطوط مارپیچ نشانه ی پرخاشگری در کودک است.
خطوط نازک وملایم احساسات عاطفی کودک را میرساند.
خطوط کوتاه خجالتی بودن و خطوط کمرنگ کمبود جوش وخروش را میرساند.
اگر در صفحه نقاشی بیشتر از نصف صفحه خالی بماند ونقاشی کوچک باشد نشانه ی اعتماد به نفس پایین کودک است.
تحلیل نقاشی کودکان
کودکان افکار و احساسات خود را در نقاشی هایشان بروز می دهند و با بررسی نقاشی هایشان می توان به اختلال ها، اضطراب ها، نگرانی ها، تنش ها و افکار آنها پی برد. اگر کودک مرتب نقاشی کند وپاک کند نشانه ی ترس و اضطراب درونیست.
یکی از تصاویری که معمولا بیشتر کودکان در نقاشی های خود ترسیم می کنند، آدمک است اما هر عضو بدن آدمک معنا و مفهومی می تواند داشته باشد.
سر
معرف مرکز شخصیت، قدرت فکری و عامل اصلی کنترل فشارهای درونی است. کودکان، همیشه سرهای بزرگ ترسیم میکنند؛ ولی اگر سر، زیاد بزرگ باشد، نشانگر آن است که من کودک، بیش از حد طبیعی است.
سر بزرگ:. برخی معتقدند کشیدن سر بزرگ برای آدمک نشان دهنده تکبر کودک است و برخی بر این باورند که سر بزرگ آدمک به معنی دوست داشتن خود است. بعضی از کودکانی هم که عقب افتادگی ذهنی دارند، سر آدمک هایشان را بزرگ می کشند.
سر کوچک: نشان می دهد کودک ارزش زیادی برای خود قائل نیست. کودکانی که زمینه افسردگی دارند نیز آدمک های نقاشی شان را با سرهای کوچکی رسم می کنند.
صورت
چون بسیار اهمیت دارد، بیشتر تنها کشیده میشود. کودکان پرخاشگر، جزئیات آن را به حد اغراقآمیزی بزرگ، ترسیم میکند؛ در حالی که کودکان خجالتی، جزئیات را از نظر میاندازند و فقط دایره صورت را ترسیم میکنند.
چشمها
اجتماعی بودن کودک را نشان میدهد.چشم انعکاس عمق وجود کودک است. بیشتر کودکانی که به مراکز مشاوره می آیند و با مادرانشان مشکل دارند، چشم های آدمکشان را غیرطبیعی و عجیب و غریب می کشند. نتایج بررسی ها نشان داده کودکانی که مدام به آنها چشم غره می روند، چشم ها را بزرگ و کودکان پرخاشگر چشم ها را عصبانی رسم می کنند اما کودکان شاد، چشم هایی شاد و خندان می کشند. بعضی از کودکان به خصوص دخترها، روی مژه ها و ابروهای آدمک شان تاکید می کنند که این موضوع به زیبایی شناختی آنها مربوط می شود. . کودکان خودستا، چشمها را با حالتهای درنده و وحشی میکشند. چون چشمها ارزش زیبائی نیز دارند؛ بنابراین دختران چشمها را خیلی بزرگ میکشند.
دهان
کشیدن دهان بسته و به هم فشرده نشانه تنش در کودکان و لب های پهن و کلفت نشانه پرخاشگری است. معمولا کودکان بی اشتها یا آنهایی که زیاد حرف نمی زنند، دهان آدمک شان را کوچک می کشند. کودکان شاد یک خط منحنی رو به بالا که نشانه شادی آدمک شان است و کودکان ناراحت یک خط با انحنای رو به پایین به عنوان دهان رسم می کنند.
دندان
ترسیم دندان های نوک تیز در نقاشی، پرخاشگری کودک را نشان می دهد. برخی کودکان هم رابطه بین دندان و جنسیت را در نقاشی هایشان به خوبی نشان می دهند. مثلا وقتی کودک یک مرد را می کشد، دندان هایش را مشخص تر رسم می کند تا وقتی یک زن را نقاشی می کند.
گوش
کودکانی که گوش های آدمک شان را بزرگ و مشخص می کشند، دوست دارند حرفشان شنیده شود یا مدام شاهد دعواهای لفظی پدر و مادر و سایر اعضای خانواده هستند و این موضوع باعث آزارشان شده است. برخی کودکان هم به دلیل انتقادهای زیادی که از آنها می شود، گوش ها را بزرگ تر و مشخص تر رسم می کنند.
موها
دخترها به دلیل جنسیت شان تاکید بیشتری روی کشیدن موهای آدمک های نقاشی شان دارند و حتی گل سر را روی موهای آدمک شان می کشند ولی کمتر پیش می آید پسربچه ها موهای آدمک شان را با دقت بکشند.
گونه
معمولا بعد از ۷ سالگی، کودکان روی گونه آدمک شان تاکید می کنند و این حالت را بیشتر در نقاشی کودکان شاد می توان دید.
گردن
ترسیم گردن بلند برای آدمک نقاشی نشانه میل به بزرگ تر شدن است و به نوعی سن و جنسیت آدمک را نشان می دهد اما گردن کوتاه و پهن می تواند نشاندهنده خشونت کودک باشد.
پا
رسم پاها اهمیت زیادی در تحلیل نقاشی کودکان دارد. پاهای به هم چسبیده آدمک نشانه اعتماد به نفس پایین او است. پسر بچه ها معمولا به دلیل جنسیت شان پنجه های آدمک را نوک تیز و خشن می کشند اما دخترها معمولا گرایش دارند پاها را در اندازه های کوچک تری رسم کنند. کودکان ضعیف و درونگرا، بیشتر برای آدمک، پا نمیگذارند و یا او را به حالت نشسته، نقاشی میکنند.
دست ها
دست های باز حسن خوب کودک و ترسیم دست های بسته یا دست هایی که در جیب آدمک است یا انگشت های آن معلوم نیست، نشان می دهد کودک نمی تواند ارتباط خوبی با دیگران برقرار کند. کودکانی هم که دزدی های کوچک انجام می دهند یا پنهان کاری می کنند، دست های آدمک شان را واضح و مشخص نمی کشند.
تنه
اگر باریک و لاغر کشیده شود، مشخص کننده این است که کودک از اندام خود ناراضی است و یا از چاقی و بزرگ شدن، میترسد. بالاتنه لاغر، ممکن است نشاندهنده ضعف جسمانی واقعی باشد. کودکان پرخور و چاق یا کودکانی که پدر و مادرشان چاق و درشت هستند، معمولا آدمک های چاق و فربه می کشند.
خانه
در نقاشیهای کودکان، خانه بیش از هر چیز دیگری کشیده میشود. بهطور معمول، کودک خانهای معمولی و پیشپا افتاده را ترسیم میکند؛ ولی با رشد کودک، ساختمان خانه نیز تکامل مییابد.
در مورد نقاشی خانه اگر در وپنجره ای برای خانه نکشد نشانه ی وابستگی شدید به مادر است
بهترین نقاشی که نشانه ی روان سالم در کودک است کشیدن خانه با دود کش و پنجره ودر و پرده و آنتن است.
خانه نماد پناهگاه و هسته اصلی و گرمی خانواد ه ایست که ممکن است مورد علاقه یا تنفر کودک باشد. هنگامی که پدر و مادر از هم جدا شده باشند. خانه به دو قسمت تقسیم میشود و بیشتر، دارای دو در ورودی است که یک قسمت از خانه نماد زندگی خانوادگی واقعی و قمست دیگر، نشانگر زندگی تحمیلشده بر کودک است.
درخت
بسیاری از روانشناسان از درخت به عنوان موضوعی جهت شناخت شخصیت کودک استفاده کرده اند. برای تجزیه و تحلیل نقاشی درخت باید سه قسمت اصلی آن را مشخص کرد که عبارتند از ریشه، تنه، شاخه و برگها.
ریشههائی که در زمین فرو رفته و درخت از آن غذا دریافت میکند، نماد ناخودآگاه و فشارهای غریزی است. شاخهها و برگها، بیانگر طریق ارتباطی با دنیای خارج است. ریشه، نسبت به بقیه قسمتهای درخت، اهمیت بیشتری دارد و نشانگر طبیعت عاشقانه و در عین حال، محاظفهکارانه کودک است، تنه درخت ممکن است کوتاه یا بلند کشیده شود بچهها در سنین قبل از مدرسه، تنه درخت را بلند ترسیم میکنند؛ ولی بعد از این سن، بلند بودن درخت، بیشتر نشانگر عقبماندگی فکر و یا بیماری عصبی و یا آرزوی بازگشت به دنیای قبل از مدرسه است. اگر تنه درخت، کوتاه کشیده شود، نشان ار جاهطلبی و بلند پرواز بودن کودک است.
خورشید
خورشید به علت نقش مهمی که بر عهده دارد و نیز تلالو آن، در نقاشی های بیشتر کودکان دیده می شود. تصویر خورشید بیانگر امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به نظر بعضی پژوهشگران نماد پدر مطلوب است. وقتی رابطه پدر و کودک خوب است خورشید به طور کامل و در حال درخشیدن نمایش داده میشود هنگامی که این ارتباط مطلوب نیست خورشید در پشت کوه ناپدید است ویا به صورت قوسی در افق دیده میشود و اگر کودک از پدرش هراس داشته باشد، خورشید به رنگ قرمز تند یا سیاه که مضطرب کننده است ترسیم می شود. با وجود این نحوه نمایش خورشید – مانند سایر موضوع های نقاشی ممکن است به حال و حوصله لحظه ای کودک و نه به تفاهم و عدم تفاهم بین کودک و پدر بستگی داشته باشد. بنابراین قبل از هر قضاوت و تعبیری دراین مورد، بهتر است چندین نقاشی یک کودک را مورد بررسی قرار داد تا معلوم شود آیا این پدیده مرتب تکرار میشود یا خیر. وآنگاه به تجزیه و تحلیل آن پرداخت.
حیوانات
اگر کودک به دلیلی جز اینکه، در محیط زندگی حیوانی دیده باشد یا خودش حیوانی داشته باشد یا اصولا حیوانات را دوست داشته باشد، حیوانی را نقاشی کند ( معمولاً حیوانات وحشی )ممکن است به دلیل احساس گناه و تقصیری باشد که کودک در موقعیت خاص حس کرده باشد و چون جرأت آن را ندارد که گناه خود را ترسیم کند ترجیح می دهد احساسات و عادات وتمایلات خود را در قالب تصویر حیوانی نشان بدهد، درست مانند زمان بازی با عروسک هایش که برایش جالب و بسیار جذاب است، زیرا او می تواند آزادانه هر چه دلش می خواهد از زبان عروسکها یش بیان کند، بی آنکه خود احساس گناه کند.
اتومبیل
در جامعههای امروزی، ماشین، نماد قدرت است؛ به همین دلیل در نقاشیهای کودکان به خصوص پسران، زیاد ماشین دیده میشود.
فاصله ی بین اشخاص نقاشی
اعضاء یک خانواده هماهنگ، در نقاشی کودکان همیشه دست در دست هم نشان داده میشوند. نزدیک شدن دو یا چندین شخصیت، نشانگر انس و افت واقعی آنان و یا تمایل کودک به آنان است. ولی اگر کودکی فکر کند که خواهرش بیشتر از او مورد توجه پدر و مادر است، خواهرش را بین پدر و مادر و خود را دورتر از آنان قرار میدهد. اگر یک کودک، نسبت به برادر کوچکش، احساس حسادت کند و از اینکه برادرش جای او را در گسترهعواطف پدر و مادرش بگیرد وحشت داشته باشد، ممکن است در نقاشی خود او را حذف کند یا آنکه در موضع فرزند بزرگتر قرار دهد و خود را به شکل بچه کوچکتر ترمیم کند و یا بالاخره به سادگی جای او را بگیرد.
جنسیت
مطالعههای زیادی به این نکته تأکید کردهاند که هنگامیکه از کودکان درخواست میشود نقش یک انسان را بکشند، اول جنسیتی را میکشند که خود دارند.
منابع:
-داداش زاده، کاوه، نقاشی ونوشتههای کودکان، تهران1373، ص17
-فراری، انا(1378) نقاشی کودک و مفاهیم ان، ترجمه عبدالرضا صرافان.ص120ـ125.
- سایت میگنا www.migna.ir